مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
رحـمـت بی وقـفـهای ایجاد شد آمـد و عــرش خــدا آبــاد شـد اشکِ شادی روی مژگان آمده میچکید آیات توحید از رخش بوی ناب یاس پیچید از رخش بس که در عصمت مقامش داده حق ذکرِ بر روی لبانش یا رب است بانوی معصومۀ این مکتب است حجت حق، جان فدایش میشود در حــریــم او دعــا مـیآورند عـقـده بر عـقـده گشا میآورند معجزاتش سهل و رایج هست او از گناه و معصیت طاهـر شدم تا میان صحـن او حاضر شدم چون مرادم بانوی قـم میشود بی نوا آمـد مـقـام از او گرفت پادشاهی را غلام از او گرفت زائـرانـش را بهـشـتی میکـند ما فـقـیـر رحمت معـصومهایم ریزه خوار و رعیت معصومهایم روز و شب بر او توسل میکنیم آمـد و قـم مـیـزبان عـشـق شد بر سرش گلها نشان عشق شد آسـمانش خالی از کـوکب نبود سنگ نه، روی سرش گل ریختند شعله نه، بر معجرش گل ریختند خوب شد در قم دلش غمگین نشد |